از نادر نوشتن سخت است بس که زندگی کرده و آدم نمی‌داند کدام گوشه از این همه را روایت کند و راحت است بس که زندگی کرده و آدم نمی ماند که کدام گوشه را روایت کند. برای من نادر علاوه بر اینکه نویسنده ای بزرگ با آثاری بی نظیر است و علاوه بر اینکه شاعری ظریف بدون حتا یک کتاب شعر است، مردی ست که حرکت می کند. سراسر زندگی اش را حرکت کرده برای همین هم بعد از خواندن کتاب هایش آدم را به حرکت وادار می‌کند.

 

پ.ن:

من بعد از خواندن کتاب های یک نویسنده، خیالی از نوع دیدار با آن نویسنده دارم. رضا امیرخانی را خیلی دوست داشتم بغل کنم (که موفق شدم) با مصطفا مستور دلم می‌خواهد چای بنوشم، با بوکوفسکی سیگار بکشم، با تالکین توی بزرگترین کتابخانه ی دنیا کتاب بخوانم، به داستایفسکی خیره شوم، با چخوف قدم بزنم و. اما شدیدا دلم می‌خواهد با نادر به سفر بروم. خصوصا کوه، خصوصا کوه های سبلان. نادر برای من نماد حرکت است.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها